غذای روح
«مراقبه»
انسان برای این بدنیا نیامده است که روی زمین بخزد و چهار دست وپا راه برود او میتواند تا بی نهایت پرواز کند
دنیای امروز در رنج و عذابی فراوان به سر میبرد زیرا انسان برای نخستین بار در طول تاریخ خودآگاهیش ره هستی را گم کرده است.
تا به امروز هیچ نسلی از انسان همچون نسل ما گرفتار رنج و عذاب نبوده بشر در زمانهای گذشته بسیار فقیر و گرسنه بود اما هرگز چون انسانهای امروز دچار فقر معنوی نبود.
هدف امروز ما باید این باشد که راه هستی را به خویش بازنمایانیم.
تا زمانی که انسان دوباره در هستی ریشه ندواند هیچ آینده روشنی در پیش رو نخواهیم داشت.
انسان نیروی تبدیل شدن به نغمه عشق و رقص را داراست اما اندک کسانی این نیروی نهان را آشکار می کنند. اغلب انسانها بذر به دنیا می آیند و بذر می میرند.زندگی آنان چیزی نیست جز سرگذشتی طولانی از بیهودگی.....
برخی فقط از روی ترس و نه از روی عشق به معبدها و کلیساها می روند .اشخاص پیر بیشتر از دیگران در معابد حضور پیدا می کنند زیرا از مرگ می هراسند.
نه به این دلیل که چیز با ارزشی را در زندگی شناخته اند بلکه چون زندگی را از کف می دهند و تاریکی مطلق مرگ به آنان نزدیک می شود لذا از روی ترس به عبادتگاه می روند.
آنان نیازمند پشتیبان هستند و اکنون می دانند که پولشان به دردشان نمی خورد.دوستانشان به کارشان نمی آیند و خانواده شان ترکشان خواهند گفت.آنان از روی ترس خدا را باور می کننداما این گرایش به خدا از روی عشق و سپاسگزاری نیست و خدایی که از روی ترس متولد شود دروغین است بایستی تلاش کنیم تا پنجره ای رو به هستی بگشاییم تا از طریق آن نه از روی ترس٬ بلکه از روی عشق به سوی خدا گام برداریم
زمانی که با گشودن این پنجره به خدا روی می آوریم تماسمان به او شگرف و دگرگون کننده خواهد بود و از آن پس ما دیگر انسان گذشته نخواهیم بود.